Something for U

سلام به وبلاگ من خوش آمدید.تو این وبلاگ مطالبی اعم از تصاویر- کلیپ - آهنگ و...کره ای می بینید.پس لذت ببرید.

Something for U

سلام به وبلاگ من خوش آمدید.تو این وبلاگ مطالبی اعم از تصاویر- کلیپ - آهنگ و...کره ای می بینید.پس لذت ببرید.

خلاصه قسمت 19 سریال Bridal Mask

امروز به درخواست پریسا جونم عکسهایی از قسمت 19ام سریال

Bridal Mask به همراه یه کوچولو خلاصه گذاشتم.

ببینید ولذت ببرید.

موقعی که دوستان دام ساری پدر پون ای به همراه ماسک عروسکی میخواستن تام ساری رو فراری بدن یکی از همکارای تام ساری توسط افسر شونجی زخمی میشه و از ماشین پرت میشه و به دست افسرا می افته.

تو زندان به قدری شکنجش میدن تا به حرف بیاد(جلوی چشمای ای کانگ توکه بدبخت چیزی هم نمیتونست بگه)تا اینکه میمیره.

شونجی هم بعد از اون همه شکنجه دادن یه دفه حالش بد میشه میبرنش بیمارستان.

بعد پون ای میره به ملاقاتش.و اونجا ای کانگ تو دوباره پون ای رو میبینه ولی باز هم نمیتونه چیزی بگه و این دوتا تله پاتی با هم حرف میزنن.

ای کانگ تو برای اینکه بتونه به مرکز انجمن گروهک سری ژاپنی ها نزدیک بشه از لارا که دختری چوسانی(کره ای) هست و به عنوان دختر رئیس بزرگ اومده تا کارهاشو به جای اون به انجام برسونه استفاده میکنه.چند سال قبل تو ژاپن ای کانگ تو لارا رو که به عنوان یه دختر گیسانگ(کلمه ژاپنی :کسی که خودش رو در اختیار میهمانان مهمان خانه ها قرار میده)توی یک مهمان خانه کار میکرده و یک روز به خاطر سال روز فوت پدرش دست از کار میکشه و به همین خاطر دستور مرگش رو میدن و ای کانگ تو همون موقع سر میرسه و نجاتش میده.

هیچ کدوم از افراد انجمن از این موضوع خبر ندارن که لارا دختر واقعی رئیس نیست بلکه یه چوسانی هست.ولی ای کانگ تو این موضوع رو میدونه و از این طریق میخواد که از لارا حرف بکشه تا تسلط کامل رو نقشه انتقامش داشته باشه.

نظرات 17 + ارسال نظر
مهتاب سه‌شنبه 31 مرداد 1391 ساعت 14:51

من تویه این پستت جواب سوالتو دادم،ولی ثبت نشده.

اونی میل جدیدتو چک کن

aram دوشنبه 30 مرداد 1391 ساعت 14:35 http://www.blogfakorea.blogfa.com

سلام دوست عزیز وب زیبا و خوبی دارید اگه با تبادل لینک موافق هستید منو با نام سوپر استاران کره ای بلینک و بگو با چه نامی بلینکمتون

با تشکر و سپاس فراوان منتظر حضور گرمتان هستم
مدیریت بلاگ
A*R*P*

NEGIN دوشنبه 30 مرداد 1391 ساعت 05:59 http://negin-song.blogfa.com

مرسی
منم آپــــــــــــــــــــم قلب][گل]

مهتاب یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 22:26

ولی فرزانه،من از چند نفر دیگه هم که خواستم برن سایتای بلوگ فا واسه ی اوناهم باز نشد.ازیکی هم پرسیدم گفت آره خودبلوگ فاو وبلاگاش بازنمیشه.الان بروببین.

آره اونی الان دوباره رفتم باز نکرد مشکل پیدا کرده.

مهتاب یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 22:02

آره،اولم خودم به اون نتیجه تورسیده بودم ولی تقصیرزیرنویس بود دیگه.وللش چرا ناراحت شدی؟اونم نمیتونم بگم.(رسمی)


میگم چرا رسمی؟رسمی دوست ندارم.چی شده که تصمیم گرفتی رسمی باهام صحبت کنی؟

مهتاب یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 19:02

وای فرزانه،وبای blogfaرو بستن؟آخه وب نگین،رهنما،آسانا،مهسا وخیلی ها که بلوگ فا هستن بازنمیشه

اونی برای من باز میشه.شاید بعدا دوباره امتحان کنی درست بشه.

مهتاب یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 18:10

الان که وضعیتی دارم،فعلا تو گرفتن کلیپ غوطه ورم دارم دیوونه میشم آخه کارای دیگه هم داشتم که خودم بلد نبودم،دیگه وقتی گفتم واسم اون کارا رو کنن،گفتم ویندوزم عوض کنن.ای کاش نمیدادم اولی مهربون تر بود،دومی معمولی.این جمله انگلیسی رو میتونی واسم ترجمه کنی،خودم ترجمه کردما فقط یه تیکشو نمیدونم دقیقا ترجمم درسته یا نه.
The tenderness in the eyes and the pouting lips do match with each other.ببخشید میدونم دیگه نباید ازت ترجمه بخوام ولی واسه ی اطمینانم مجبورشدم.راستی بهت یه ایمیل دادم.نگران نباش توش هیچی ازت نخواستم فقط میخوام بدونم رسیده یا نه،چون یه جا ازم ایمیل میخواد ولی هرچی بهش میدم قبول نمیکنه،میخوام بدونم ایمیل هام میره یا نه.

ای جان دوباره از اولخیلی زیاده که...موفق باشی.
به نظرم ترجمش این طوری میشه:
عطوفت ومهربانی در چشم ها و جمع کردن لب ها با هم دیگه مطابقت دارن.فک کنم منظورش ارتباط بین حالت چشم و حالت لب تو نشون دادن مهربونیه.
دیدمش فک کردم یه تیکه سرکاری اومدی
بله رسیده اونی جونم.
راستی چرا رسمی؟میشه بگی؟
اونی اون موضوع و هم فراموش کن.فقط خوشحالم که به نظر من رسیدی.همونی که من اول گفتم.
درضمن از حرفت خیلی ناراحت شدم.چرا گفتی حرفات برام مهم نیست؟

مهتاب یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 12:48

چطوری؟ من که عالیم،ویندوزم رو عوض کردم تمام کلیپ ها وعکسام حذف شد،به یارو گفتم از درایو سی درشون بیاره،گوش نکرد تمام تلاش هام از بین رفت نمیدونم چرا 2تا مرسی تو وبت ثبت شده من اون دومی رو نوشتم اولی رو میخواستم بنویسم،پشیمون شدم،اما فک کنم ثبت کرد

وایی مهتاب جدی جدی؟
من بودم آ موهای طرف و میکندم.راستی چرا بردی بیرون خودت ویندوزشو عوض میکردی دختر یا میدادی یکی از اقوام.
الهی حالت چطوره؟الان خوبی؟منو بودم تب میکردم.
اولی با دومی چه فرقی داشت که اولی رو میخواستی حذف کنی؟از دست تو

مهسا یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 12:17 http://www.justforsong.blogfa.com

خیلی عالی و بامزه بود

راست میگی؟گفتم الان بدت میادا

مهسا یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 07:35 http://www.justforsong.blogfa.com

مرسی اونی جون منم آپـــــــــــــــــــــم.

مهتاب شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 21:45

مرسی

خوااااااااااااااااااهش

مهتاب شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 21:41

مرسی

ღ♥ღرهنماღ♥ღ شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 21:13 http://bahar-dj.blogfa.com

وای فرزانه جونم فداااااات

ایمیلتو تازه دیدم عزیزم

نظر قبلیمو پاک کن

کلا بلاگفا قاطی داره اصلا حالش خوب نیس

بازم ممنونم فدااااااااااااااااات

فدات رهی جووووووونم خیلی ماهیهمش میترسیدم حالا حالا ها به میلت سر نزنی اونی
اونی جونم بلاخره درست شد الان میام وبت گلم

bahar شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 14:43 http://bahar-dj.blogfa.com

سلاااااااااااااااام فرزانه جونم خوبی ؟ چه خبرا ؟ من که درگیر درس ترم تابستون برداشتم

دلم خیلی برات تنگیده فدا عزیزم بیا وب تولد رهنما جونه

سلااااااااااااااااااااااام بهار جوووووووووووووونم
ممنون خوبم اونی خیلی خوبمهیچی یکم با نت مشکل پیدا کردم.البته با نت نه با سایتای بلاگفا و میهن اصلا نمیتونم نظر بذارم.
دیشب اومدم وبتون اومدم پیش رهی جون که بهش تولدشو تبریک بگم ولی نمیتونم نظر بدماصلا برام باز نمیشه تو هیچ کدوم از وبای بلاگفا نمیتونم نظر بذارم 2روزه
میشه از طرف من از رهی جون عذرخواهی کنی؟تولدشم بهش تبریک بگو بگو شرمنده فرزانه مشکلی براش پیش اومده نه این که از قصد نیاد
شرمنده اونی.خیلی خیلی شرمنده.

شقایق شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 13:46 http://princess-tales2.mihanblog.com/

سلام اونی خوبی؟بدو بیا که آپماونم 2 تا[گل]

اونی اومدم وبت ولی نمیتونم نظر بدم
نمیدونم چرا این جوری شدهداره جونم و به لبم میرسونه این نت لعنتی
اونی درست شد میام برات نظر میذارمببخش

من شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 12:01 http://www.seool.blogfa.com

ممنونم که برایم نوشتی

خواهش

من شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 12:01 http://www.seool.blogfa.com

پس اون کی بود که منفجر شد من خودم دیدم ترکید چه طور زنده موند

تو قسمت نظرا قبلی که گفتم اون یه آزادی خواه بود که برای کمک به نقشه جون خودشو فدا میکنه.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد